اخبار گوناگون - مقایسهای بین بهترینهای رولزرویس و بنتلی + تصاویر
ثروتمندان از کاخهای پر زرق و برق خود بیرون میآیند. دستکشهای ابریشمییشان را درمیآورند. عصای مرمری خود را به آرامی زمین میگذارند. کتهای مخمل را به خدمتکار میسپارند و در کمال وقار دست به یقه میشوند!
در دور دست، وقتی جاده مورلین به اتوبان ویکتوری (در دربی انگلستان) میرسد، درست در نزدیکی کارخانه جتهای جنگی ارتش، این دو اشرافزاده شیکپوش برای اولینبار است که با هم برخورد میکنند.
این اتفاق از سال 1921 به این سو اتفاق نیفتاده بود. در خلال جنگهای فراوان داخلی و خارجی انگلستان، سِر فردریک هنری رویس (یکی از موسسان برند رولزرویس) مدام در فکر بهروز کردن هواپیمای جنگی مرلین V12 بود. گفته میشود وقتی در سال 1973 بخش خودروسازی (RR نماد رولزرویس) شکل گرفت، تا مرز سکته پیش رفت. البته او زنده نماند تا ببیند این شرکت انگلیسیالاصل در سال 1998 به یکی از زیرمجموعههای بامو آلمان تبدیل شد. کمتر کسی میداند که بامو در ابتدای کار یک شرکت هواپیماسازی بود و حتی روی پروژه جنگنده FW190 با رولزرویس همکاری کرده بود.
با همه این تفاسیر ممکن است سِر هنری به بدترین احتمالات فکر کرده باشد غیر از شکست برند محبوبش. شاید حتی در بدترین کابوسهایش هم نمیدید که روزی همان خودروسازی که تا 2 سال پیش از مرگش (1933 میلادی) تأسیس شده بود، بتواند تاج و تخت تولیداتش را تحت تأثیر قرار دهد. بهشتی که فانتوم در دنیای بیرقیب برای خود ساخته بود حالا توسط فلایینگ اسپور در حال تبدیل شدن به جهنم است.
ابتدای دهه 30 میلادی وقتی که بنتلی خود یک راننده ریس چیرهدست در مسابقات 24 ساعته لومان بود، اولین محصول تاریخساز خود یعنی 8Liter را معرفی کرد. البته میدانیم که تقریباً همان سالها بود که مدیران رولزرویس قصد خرید کل برند بنتلی را داشتند. درست در همان سال بامو آلمان شرکت رولزرویس را خرید، دیگر غول آلمانی فولکسواگن نیز برای خرید کل سهام بنتلی دورخیز کرد. حالا دیگر جدال همه جانبه شده است. تقابل دو فوق لوکس رؤیایی، دو اشرافزاده انگلیسیالاصل و بیتردید دو مالک مغرور آلمانی. بعد از 67 سال بنتلی و رولزرویس بار دیگر رو در روی یکدیگر قرار گرفتند. میگویند تاریخ مثل یک قافیه درست در جایی که لازم است تکرار میشود!
در یک سو فلایینگ اسپور را میبینیم که با عرض بیشتر و ارتفاع کمتر، شکل و شمایل اسپرتتری به خود گرفته است. او به طرزی استادانه توانسته با حفظ اصول سنت طراحی کلاسیک خود به دنیای جوانگرایی حمله کند. کاری که به نظر میرسد چینیها هرگز طی قرنها نمیتوانند از پس آن بربیایند.
گوست با قیمت پایه 267 هزار و 300 دلاریاش در مقابل فلایینگ اسپور قرار میگیرد که قیمت پایهای معادل 201 هزار دلار دارد؛ اما باید این را در نظر گرفت که این بنتلی 48 هزار و 740 دلار برای آپشنهای داخلیاش و 13 هزار و 985 دلار بابت رینگهای 21 اینچی و تایرهای سفارشیاش به قیمت بالاتر از این حرفها رسیده است. در مقابل رولزرویس را میبینیم که با پکیج آلپاین 41 هزار و 500 دلاری وارد میدان شده است. در ترکیبی خارقالعاده این گوست توانسته رنگ آبی را با نوارهای مشکی و تریم کروم براق پیوند دهد. جالب است بدانید کمپانی رولزرویس برای رنگ کردن هر یک از مدلها 2 هفته وقت میگذارد.
در تقابل امکانات، وجود یک یخچال و حتی یک گرمکن در قسمت عقب بنتلی فوقالعاده به نظر میرسد. در ضمن سیستم ناوبری آن نیز از شرکت مادر فولکس قرض گرفته شده است؛ مانند همیشه فرش و زیراندازی که رولزرویس انتخاب کرده از جنس پشم فوق مرغوب است. متاسفانه هر دو خودرو در برخی از قسمتها طوری از پلاستیک استفاده کردهاند که مانند تلاشهای تویوتا برای ساخت یک خودروی لوکس است.
بعد از یک جدال در حالت سکون، حالا وقت آن است که این دو را در حالتی ببینیم که در کل عمرشان شاید هرگز تجربهاش نکنند، تست درگ و شتاب. اسپور پیمایش صفر تا 96 کیلومتر در ساعت را اندکی سریعتر از رقیب طی میکند. در مقابل گوست توانسته پیمایش 402 متر را به همان اندازه کم، از رقیب سریعتر بپیماید؛ اما در دنیای واقعی، لذت سواری با رولزرویس به طرز اعجابآوری پرابهتتر است.
چه پُر گاز حرکت کنید و چه آرام، این پیر مرد سرزنده وقار خود را حفظ میکند؛ اما همانطور که بنتلی با ظرافت تمام اسپرتگرایی را در چهرهاش تزریق کرده، در بحث رانندگی نیز میتوان همان حس هیجان را تجربه کرد. هیجان یک راننده رالی درون یک کالسکه سلطنتی. درست بر خلاف گوست، با اسپور بیشتر مایل هستیم که دنده را تعویض کنیم.
شاید عجیب به نظر بیاید ولی دو خودرو به طرز خارقالعادهای از دو پیشرانه حجیم و پرقدرت بهره میبرند. رولزرویس با قلب 12 سیلندر V شکل دو توربوی بامو آمده است. همان پیشرانهای که پیشتر روی سدان 760Li شرکت میتوانست 630 اسببخار نیرو تولید کند. از آن سو، بنتلی را میبینیم که با قلب پیچیده 12 سیلندر W شکل فولکسواگن روانه بازار شده است. شاید در قسمت پیشرانه کمی نزدیکی را مشاهده میکنیم اما در بحث هندلینگ این شباهت تا حد چشمگیری کمتر میشود.
همانطور که انتظار میرفت، فرمانپذیری گوست کُند، تنبل و قابل پیشبینی است. در حالی که با اسپور میشود در همان مسیری که هاچبکهای 2 درب سایز کوچک سوپراسپرت مسابقه میدهند، رانندگی کرد. البته نباید این نکته را فراموش کرد که بنتلی از قابلیت AWD (همه چرخهای متحرک) که خود یک برتری است، استفاده میکند.
در صحنههایی عجیب دو خودرو را در حالی میبینیم که از چرخهایشان دود بلند میشود. پدیدهای که تاریخ این اشرافزادگان کم به خود دیده است. شاید اینطور به نظر بیاید که مانند دو کشور صلحطلب، این دو انتظار جنگ و نزاع را نداشته باشند؛ اما در اقدامی غافلگیرانه میبینیم که سازندگان زیر پوست مخملین بدنه، انبوهی از مکانیزمهای کنترلی و پایداری را برای روز مبادا کنار گذاشتهاند. این را میشود به خوبی در لحظهای که دو خودرو تا سر حد مرگ در پیچها خمیده شدهاند، مشاهده کرد.
همان لحظهای که اصلاً حس نمیشود آنها دارند با تمام قدرت و دور موتور میپیچند. وقتی با این دو به سرعت 105 کیلومتر در ساعت رسیدیم، کابین رولزرویس به صورت حیرتانگیزی ساکتتر از رقیب بود؛ یعنی 63.8 دسیبل مقابل 66.1 دسیبل. در مجموع گوست در همه حالتهای فعالیت پیشرانه با فرکانس نویز کمتری کار میکند. چیزی حدود 35 درصد کمتر.